آئورا، نام دیگر تمناست
کارلوس فوئنتس، سال 1928 در مکزیکوسیتی، پایتخت مکزیک، به دنیا آمد. همگان او را به عنوان پدر ادبیات آمریکای لاتین میشناسند. آئورا بدون شک از برجسته ترین آثار اوست. حجم این کتاب بسیار کم است، این در حالی است که کیفیت و گیرایی شگفت انگیز آن بر این حجم کم برتری دارد. این اثر ادبی در تاریخ 1962 منتشر شد و از همان آغاز مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرد به طوری که جوایز ادبی بسیاری را دریافت کرده است.
فلیپه مونترو، تاریخدان جوان، طی دریافت یک آگهی شغلی و قدم گذاشتن در مسیری جدید، زندگی خود را دستخوش تحولی شگرف میکند. او در پی یافتن شغل جدید، به محل مورد نظر در آگهی مراجعه میکند. با خانهای بسیار قدیمی مواجه میشود که گویی در تاریکی محض فرو رفته است. صاحب خانه که زنی پیراست از او درخواست میکند که در مقابل پذیرفتن هزینه ی هنگفتی، تاریخ زندگی همسرش را، که چندین سال قبل فوت کرده، به رشته ی تحریر در آورد. فلیپه در آن خانه ی عجیب با دختری به نام آئورا آشنا میشود که گویا برادرزادهی پیرزن است.
در این داستان آنقدر دنیای حقیقت و تخیل در هم تنیده شده است که تشخیص آنها از همان آغاز برای خواننده دشوار می نماید. فوئنتس به شیوهای این داستان را نگاشته است که خواننده به راحتی می تواند خود را در جای شخصیت اصلی داستان قرار دهد. و این همان ویژگی خاصی است که این کتاب را از سایرین متمایز می نماید. خواننده، گویی همراه با فلیپه وارد خانه ی تاریک می شود و همراه او از تصور نزدیکیِ وهم و واقعیت درد می کشد. تمامی عناصر داستان به شیوه ای کنار یک دیگر چیده شده اند که تشخیص گذشته را از زمان حال و آینده دشوار می کنند.
آئورا همان عاملی ست که فلیپه را در آن خانه ی سحر آمیز حفظ میکند. زیبایی بیش از حد او، او را به یک اسطوره ی بی بدیل شبیه کرده است. او نماد جوانی و زیبایی از دست رفته ی پیرزن صاحب خانه است. فلیپه با خواندن خاطرات همسرِ پیرزن، در گذشته ها سیر می کند. پس از مدتی با تماشای عکس های او، متوجه می شود که بی نهایت به همسر پیرزن شباهت دارد. حالا او هر لحظه بیشتر در این دنیای سورئال تحلیل می رود. در عین حال آئورا همان گذشته ی پیرزن است که در لباس مخملین و چشم های سبزِ وهم آلود نمود پیدا کرده است.
اگر بگوییم که هیچ نوع انطباق در این داستان وجود ندارد، به حق گفته ایم. پیری و جوانی، در دل تاریکیِ محض این خانه محو شده است. این ویژگی کتاب باعث می شود که آن را از دسته ی کتاب های سورئالیست بدانیم. در این میان آئورا همان تمناست. تمنا برای مردود شمردن این تمایز ها. تمنا برای حل کردن گذشته در حال و آینده. تمنا برای جاودانگی عشق و جوانی. تمنا برای ماندن و زیستن...
مریم سمیعی
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان